به رسم ادب سلام

 

 

 

 

برگشتم، با همه آنچه داشتم برگشتم.خسته از همه بی‌تفاوتی‌ها خسته از همه لج‌بازی‌های کودکانه خسته از با خود بودن؛ خسته از با تو نبودن. دلتنگی‌هایم شکل تو شده است خوابهایم بوی تو را می‌دهد دستم شبیه دست‌هایت شده راستی دستهایمان چه شکلی بود؟ بال بال می‌زدم که برگردم، پرپر می‌شدم که ببینی ام همه زندگی خلاصه شده بود در رسیدن و حالا که برگشته‌ام آیا مرا می‌بینی ؟ آیا مرا نقاشی می‌کنی؟ آیا برایم باز هم می‌خوانی؟ برگشته‌ام با همة آنچه داشته‌ام نگو نمی‌شناسی‌ام، من شبیه دیروز توأم و تو حالا شبیه دیروز من بیا تو دیروزی باش و بگذار من امروزب باشم

نگاه کن! خیلی … خیلی نگاهم کن.

 

 

 

 

 

دسته ها :
X